یکی از توانمندی های مهم یک کوچ حرفه ای، تشخیص درست شرایط و زمان ارجاع مراجع است. در صورتی که مراجع در موضوع مورد نظر خود دانش تخصصی ندارد، بهتر است کوچ او را ابتدا به آموزش در زمینه مورد نظر ارجاع دهد.
به طور مثال مراجعی را در نظر بگیرید که هیچ آشنایی با دانش تخصصی سرمایه گذاری ندارد. او شنیده که این روزها سرمایهگذاری در بورس سودآور است. به همین خاطر برای تصمیمگیری میان خرید دو سهم خاص به کوچ مراجعه میکند.
در چنین موقعیتی لازم است کوچ ابتدا مراجع را به آموزش و یادگیری دانش سرمایهگذاری ترغیب کند. در صورتیکه مراجع به صورت مشخص به دنبال یک مشورت تخصصی است، کوچ او را به مشاور ارجاع میدهد. فرض کنید فردی برای شروع یک کسب و کار به دنبال کسب اطلاعات لازم در مورد سلایق مشتریان آن حوزه است.
در چنین مواقعی کوچ کسبوکار نمیتواند به او کمک نماید و بهتر است کوچ او را به یک مشاور تخصصی بازاریابی در آن زمینه خاص ارجاع دهد. در صورتیکه موضوع مراجع با حجم زیادی از هیجانات شدید عاطفی همراه است، بهتر است کوچ فرد را به تراپیست یا درمانگر ارجاع دهد. فرض کنید فردی دو روز قبل، از رابطه عاطفی خارج شده و حالا برای حال نامساعدش به سراغ یک کوچ میآید. یا فردی که به تازگی متوجه خیانت شریک عاطفیاش در رابطه شده است.
در چنین موقعیتهایی که حجم هیجانات یا احساسات بالاست لازم است کوچ فرد را به تراپیست یا روانشناس یا روانکاو ارجاع دهد. در صورتیکه کوچ اختلالاتی نظیر اختلال مرزی، وسواس یا اختلالات اضطرابی را در مراجع مشاهده کند، لازم است جلسات کوچینگ را متوقف کرده و فرد را به روانشناس ارجاع دهد. در صورتیکه کوچ در مراجع نشانههایی در رابطه با ناامیدی شدید یا خودکشی میبیند، بهتر است فورا جلسات را متوقف کرده و مراجع به تراپیست ارجاع دهد.